علی آبائی

علی آبائی | موسس شركت تیک دی

معرفی و زندگینامه علی آبائی

من علی آبائی هستم. متولد ۱۳۷۰/۰۳/۲۶ و در تهران به دنیا اومدم.

دوران کارشناسی رو از سال ۸۸-۹۲ عمران سازه در دانشگاه آزاد اسلامشهر گذروندم. bet365.com
کارشناسی ارشد رو در سال های ۹۷-۹۵ با گرایش عمران – سازه های هیدرولیکی در دانشگاه بین المللی قزوین سپری کردم.

شروع به کار من، به دوران کودکی برمی‌گرده.
یادمه بازی های مختلف رو به دوستان هم محله ای می‌فروختم.
از ۹ سالگی تابستان ها به مغازه پدربزرگم می‌رفتم و در حوزه عکاسی کار می‌کردم.
در دوران مدرسه هم چون کامپیوتر داشتیم، تحقیق های هم‌کلاسی ها رو با دریافت هزینه انجام می دادم.
جرقه شروع به کار در حوزه دیجیتال مارکتینگ از سال ۸۸ آغاز شد که قصد دارم با جزئیات بیشتری بهش بپردازم.

داستان شروع به کار من

از سال ۸۸ بازاریاب یک مجله در حوزه گردشگری شدم.
از اوایل سال ۸۹ تا تیرماه به کارآموزی عمران مشغول شدم.
بعد از اون یک آموزشگاه در حوزه فتوشاپ، پریمیر، ICDL و… در صادقیه تاسیس کردم.

از آبان ماه سال ۸۸ وارد فعالیت های عمرانی شدم.
یکی دو سال به عنوان سرپرست کارگاه مشغول به فعالیت بودم.
بعد از آن ۳-۲ سالی به صورت مستقل به ساخت و ساز مشغول بودم و تا سال ۹۵ این روند ادامه داشت.
آبان ماه سال ۹۵ آگهی استخدامی دیدم. در آن آگهی نوشته شده بود:
” به یک مهندس عمران آشنا به شبکه های اجتماعی نیازمندیم.”
به این شرکت رفتم و مصاحبه شدم؛ به عنوان “مسئول کانال فروش سنگ های ساختمانی” استخدام شدم.

قابل توجه هست که من از سال ۹۳ پیج عمومی داشتم و سال ۹۵ پیج من حدود ۴۰ هزار فالور داشت
و این بسیار به من کمک کرد که در این شرکت استخدام شوم.

حدودا سال ۹۵ یکسال در مغازه بستنی فروشی پدربزرگم، به صورت نیمه وقت کارهای فروش رو انجام می دادم.
به دلیل آنکه در آن برهه از زمان، امور ساختمانی که در آن مشغول بودم، تمام شده بود و کارهای بعدی که پیشنهاد می شد، صرفه اقتصادی نداشت. من حتی زمان عقد که ۳۰ شهریور ۹۵ بود، ۴-۳ ماه در اسنپ کار می کردم.

لایف استایل من در برهه ای از زمان

زمانی شیوه کاری من به این صورت بود که از ۸ صبح برای امور ساختمانی که به اتمام رسیده بود، به شهرداری می رفتم.
۱۰ صبح تا ۵ عصر در اسنپ کار می کردم. بعد از آن تا ۱۲ شب مغازه پدربزرگم کار می کردم.

من از ۹۳/۸ تا ۹۵/۵ خدمت سربازی بودم.
در حین خدمت برای کنکور کارشناسی ارشد می خواندم؛
توانستم دانشگاه بین المللی قزوین قبول شوم و یک ساختمان در همان زمان خدمت توانستم به اتمام برسانم.

به این صورت که ۵ صبح تا ۱۴ پادگان بودم. ۲۱-۱۴ سرساختمان بودم و مابین این ها درس می خوندم.
سال ۹۵ به واسطه همان کانال فروش که استخدام شده بودم و به صورت جدی وارد دنیای دیجیتال شدم. البته قبل از آن یک پیج عمومی برای خودم، داشتم.

بعد از مدتی متوجه شدم که داشتن کانال چقدر خوبه و جواب میده!

آذر ۹۵ یه استارتاپ ویکند حوزه گردشگری برگزار شد؛ که من می خواستم چیزی مثل اسنپ رو برای کسانی راه اندازی کنم منزلی دارند و می خواهند آن را اجاره بدهند. ایده ما این بود که افرادی که از عراق برای Health Tourist (توریست سلامت) میایند؛ جذب کنیم. قوانين لعبة بلاك جاك
دراین استارتاپ اول شدیم ولی بعد از یکی دوماه، استارتاپ ما شکست خورد.

بهمن ۹۵ تصمیم گرفتم به نمایشگاه بین المللی بروم و کار بگیرم.
در اون زمان با مدیر شرکت های مختلف صحبت می کردم و به آنها پیشنهاد می دادم که در تلگرام کانالی تاسیس کنم و چیزی شبیه به باشگاه مشتریان برای آن ها راه اندازی کنم.

اولین حقوق دیجیتال مارکتینگ من 

بعد از اینکه بیش از ۱۵ مرتبه به نمایشگاه بین المللی رفتم و هر بار صحبت ها با صدها شرکت؛بالاخره یک شرکت قبول کرد که این فعالیت برای شرکت‌شان راه اندازی شود.
زمینه فعالیت آن شرکت فروش کابینت بود.
با حقوق ماهیانه ۳۰۰ هزارتومان؛ اولین حقوق دیجیتال مارکتینگ ام رو دریافت کردم.

بعد از این قضیه خواستم برای خودم یه کانال داشته باشم. برای این کانال فالور خریدم و کانال کاملا بهم ریخت و دیگه ارزشی نداشت.
در اسفندماه همان سال، حسین محمود کلایه ، دوستم؛ یه دفتر در شیخ بهایی داشت. من ازش خواستم باهم کار کنیم و من یک شرکت دیجیتال مارکتینگ در مجموعه‌اش راه اندازی کنم.

تمهیدات اولیه را فراهم کردیم و فروردین و اردیبهشت می رفتم نمایشگاه بازاریابی می کردم.
بعد سعی کردیم چند ابزار عرضه کنیم. مثلا یک دایرکتوری برای تلگرام (چون تلگرام قابلیت سرچ نداشت)
و یه سری کانال برای منطقه های مختلف تهران راه اندازی کردیم. یک سایت به نام “منطقه ها” راه اندازی کردیم که هنوز هم هست.

من حدود ۷ ماه در شرکت دوستم بودم؛ تا جایی که داستان ازدواج ما قطعی تر شد و من چون کار ساختمانی ام را تحویل داده بودم
و درآمدم صرفا از طریق منطقه ها بود؛ ترجیح دادم یکی دوتا کارمند برای منطقه ها بزارم و خودم در شرکتی شروع به کار کردم.

در آبان ۹۶ اولین رزومه ای که فرستادم، یک شرکت قبول کرد و خیلی هم شرکت خفنی بود. العاب تربح مال حقيقي
یکی دوماه کار کردم و بعد اخراج شدم. دلیل اخراج شدنم این بود که تجربه الانم رو نداشتم و کمی انتقادپذیری من کمتر از الان بود.

بدشانسی یا شروع یک راه جدید و پر تجربه…؟!

یک ماه به دنبال کار بودم؛ علت اینکه شرکت ها قبول نمی کردند این بود که من دانشجو بودم و هفته ای ۲ روز نمی تونستم به شرکت بروم.
تا اینکه شرکت بالسی قبول کرد و من به عنوان “کارشناس کانال تلگرام” مشغول به کار شدم.
دقیقا روز اول استخدام من، تلگرام فیلتر شد!
مدیر عامل پرسید که چیکار کنیم؟ من گفتم یک سایت براتون طراحی می کنم. گفت بلدی؟ گفتم نه ولی یاد می گیرم. یک هفته زمان لازم دارم.
از شرکت های طراحی سایت قیمت گرفتم؛ تقریبا  ۵-۴ میلیون تومان میشد.

من خودم شروع کردم به یادگرفتن و یک ماهه تونستم سایت رو طراحی کنم. شروع کردم به سرچ کردن: سایت چی میخواد؟
بعد از اینکه سایت بالا اومد، ۲ کارآموز گرفتم و به اونها آموزش دادم و بعد هم استخدام شرکت شدند.
بعد از سایت، پیج اینستاگرام براشون لانچ کردیم و از آنجا شروع کردیم با بلاگرها و اینفلوئنسرها کار کردن؛ و روی سایت هم هر روز مقاله می زدیم.

در کنار اون یک سری از دوستانم که اطلاع داشتن من در زمینه شبکه های اجتماعی کار می کنم، به من پروژه معرفی می کردند.
در زمان هایی که منزل بودم، به صورت نیمه وقت یکی دوتا پروژه رو انجام می دادم.

مطالعه و مدیری که در آن شرکت داشتم بسیار تاثیرگذار بودند؛ و همینطور من سعی می کردم کارهای مختلفی رو انجام بدهم.
در دوره ای من هم مدیردیجیتال مارکتینگ بودم، هم مدیر منابع انسانی و هم پیگیری های سیستم سازی رو انجام می دادم.

در بهمن ۹۷ مدیرعامل اون شرکت، با دیدن علاقه من به دیجیتال مارکتینگ، پیشنهاد داد که باهم یک شرکت در این حوزه تاسیس کنیم.

آقای آبائی

تاسیس یک شرکت دیجیتال مارکتینگ

بعد از این که توانستیم در آن حوزه شروع به کار کنیم؛ من کم کم توانستم رشد کنم و اتفاقات خوبی رخ بدهد.

در گام بعدی دیدم مسیر خوبی اتفاق افتاده و ادامه دار هست؛ اما خب یکسری چالش ها با مدیر شرکت داشتم. دغدغه های اون مدیر، چیزی که من می خواستم نبود. در آخر از هم جدا شدیم و من اومدم جایی دیگه تا به صورت دورکار با چند شرکت کار کنم. بعد از مدتی تونستم در کنار اون، دوستان جدیدی اضافه کنم و یک سری کار برای تیک دی بگیریم و اینجا آغاز گام های اولیه برای شرکت تیک دی بود.

چالش های شرکت تیک دی؛ در ابتدای مسیر

گاهی در اوایل کار دو سه ماه مشتری نداشتیم. با شرکت های مختلف تماس می گرفتیم که ادمین پیج آن ها بشیم.
ایده های زیادی داشتیم که بسیاری از آن ها شکست خورد؛ حتی بابت یک سری از آن ها ناراحتی های زیادی داشتیم؛ و همه این ها باعث شد امروز اینجایی باشیم که هستیم.
در کنار دورکاری با شرکت های دیگر توانستیم تیک دی را آغاز کنیم و به اینجا برسانیم.

اهداف ما برای یکسال آینده تیک دی

ما در شرکت تیک دی از سمت یک شرکت دیجیتال مارکتینگ تلاش می کنیم با خدمات شتابدهی و ساخت ابزارهای مختلف را اجرا کنیم.
در حال حاضر یک سری از ابزارهای ما مثل کپشن ساز، باشگاه مشتریان، لینک تیک و پرسشنامه تا حد زیادی در بازار در حال استفاده است؛ و قصد داریم که این ابزارها را پررونق تر کنیم.
هدف دیگری که داریم این است که خدمات را بهتر ارائه کنیم و روندها را بهبود بخشیم و به جایی برسیم که فردی که به شرکت مراجعه می کند، بتوانیم صفر تا صد کارهای دیجیتال آن را برعهده بگیریم.
مورد دیگر این هست که بتوانیم دوره های بیشتر با کیفیت بالاتری برگزار کنیم؛ تا افرادی که قصد دارند خودشان کار کنند بتوانند با دیدن این دوره ها کامل در حوزه ای که می خواهند کار کنند، موفق شوند.

ارزش های کاری شرکت تیک دی

اولین ارزش کاری برای من این هست که افرادی که در شرکت من کار می کنند، رشد کنند و بابت آن هزینه می کنم. دوست ندارم کسی که در شرکت من کار می کند این هفته با هفته قبل برایش برابر باشد.
دومین ارزش کاری من این هست که به رضایت ۹۹ درصدی در ارائه خدمات برسم. چون به هرحال ۱٪ ناراضی همیشه ممکن است وجود داشته باشد.
سومین ارزش کاری من این هست که بتوانم خدمات شرکت را به روزتر کنم و خدمات جدیدی ارائه کنم.

ویژگی های یک تیم ایده آل از نظر علی آبائی…

به نظر من یک تیم ایده آل بستگی به زمان دارد ولی با توجه به اینکه دوسال و نیم هست ما شروع به فعالیت کرده ایم و پستی و بلندی های زیادی داشته ایم، (مثل کرونا، قطعی اینترنت در برخی زمان ها و اتفاقات غیرقابل پیش بینی دیگر) به نظرم الان بهترین تیم را دارم.
تیم خوب تیمی است که قلب آدم هاش برای هم بتپه، نگاه کوتاه مدت به کار و اتفاقاتی که می افته نداشته باشند و به دنبال این باشند که با هم رشد کنند.
تیم تیک دی

یک خاطره از همکاران در شرکت

تولد سال گذشته من که ۴-۳ ماه بود بچه ها را ندیده بودم؛ همه بچه ها روز تولدم به کافه آمدند.
خیلی جذاب بود که همه به خاطر من جمع شده بودند.
هیچ اتفاقی بهتر از اون در اون روز نمی تونست رخ بده.

من عاشق تیم و بچه ها هستم.هیچ تفاوتی نداره الهام آبائی که خواهرم هست و در تیم حضور داره؛ از خانم غروی که بیش از 4 سال هست که داریم باهاشون همکاری می کنیم؛ تا اون نیروی دورکاری که من تا حالا از نزدیک ندیدمشون. یا حتی بچه هایی که همین هفته به تیم ما پیوستن. من عاشق آدم هایی هستم که باهاشون کار می کنم.

اگر به عقب بر می گشتم…

من اگر به عقب برمی گشتم بازهم همین مسیر رو انتخاب می کردم. حتی یک میخ در زندگی ام را جا به جا نمی کردم. احساس خوشبختی می کنم و فکر می کنم تا جایی که میتوانستم تا امروز موفق باشم؛ موفق هستم.

دستاوردها تاکنون

زمانی که به ثبات مالی در شرکت و ثبات اخلاقی در زندگی مشترک رسیدم؛ جایی بود که به خودم گفتم: تونستم!
من با ۲۰ میلیون توانستم برای ۲۵ نفر شغل ایجاد کنم.
قطعا کارهای بزرگ تری هم می توان کرد؛ اما تیم بسیار خوبی را کنار هم جمع کرده ام و باهم رشد می کنیم.
دستاورد دیگر ما این هست که هر ماه نسبت به ماه پیش خدماتی که زیر ۷۰٪ رضایت مشتری دارند، حداقل ۲۰-۱۰ درصد بهبود بدهیم.

چشم انداز پیش روی شرکت تیک دی

انشالله تا چندسال آینده یک شرکت چند ملیتی شده ایم و به بسیاری از شرکت های دنیا خدمات می دهیم و محصولات آنلاین و غیر آنلاین می فروشیم و آموزش می دهیم. و یکی از بزرگترین شتاب دهنده های ایران خواهیم بود.

ممنون از این که این مقاله رو مطالعه کردید و ممنون از این که همراه تیک دی هستید.
امیدواریم بتوانیم هر روز بیش از پیش رضایت شما رو جلب کنیم.

مقالات مرتبط

هم آموزی ۸

هم‌آموزی دوستان در پیج اینستاگرامی علی آبائی آکادمی یک سری هایلایت به نام ” هم آموزی ” داریم. در این سری از هایلایت ها یک…

ديجيتال ماركتينگ

دیجیتال مارکتینگ در مقاله دیجیتال مارکتینگ قصد داریم به موضوعات زیر بپردازیم. ١. تعریف دیجیتال مارکتینگ ٢. بازاریابى دیجیتال چیست؟ ٣. چگونه کارشناس دیجیتال مارکتینگ…

هم آموزی ۱۱

هم‌آموزی دوستان در پیج اینستاگرامی علی آبائی آکادمی یک سری هایلایت به نام ” هم آموزی ” داریم. در این سری از هایلایت ها یک…

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *